عبد عاصی : فیلم مصاحبه ی عارف واصل مرحوم آیت الله علامه حاج سید محمد حسین طباطبایی رضوان الله علیه را که نگاه می کنی و ارتعاش دست و صورت و لحن او را که می بینی کاملاْ متوجه می شوی که این سید عالی مقام در عالمی سیر می کند که تو کاملاْ چیزی از آن درک نمی کنی !

یاد آن سنگ شکافتن علامه طباطبایی  ره  در روز عاشورا و چکیدن قطرات خون کنم یا عبا به سر کشیدن و مخفیانه در روضه های سیدالشهدا علیه السلام شرکت کردنش ؟

از لطافت طبع و روحش بگوییم یا از آن انقطاع از ماسوی الله در نمازش ؟ از مقام فنایش بگوییم یا سکوتهای طولانی مدتش ؟ از جلسات پرشور شرح دیوان حافظ ش بگوییم یا از شبهای تفسیر قرآنش ...

مخمس زیر تضمين غزلي از حافظ شیرازی است که در سال 1328-1327 شمسي توسط حضرت علامه طباطبایی (ره) سروده شده و همراه نامه اي به اخوی خود ، عارف وارسته مرحوم آيت الله الهي رحمت الله علیه ، ارسال داشتند و در پايان سروده نوشتند: (انتظار مي رود اين اشعار را در مجالس خودتان بخوانيد )

گفت آن شاه شهيدان که بلا شد سويم / با همين قافله ام راه فنا مي پويم
دست همت ز سراب دو جهان مي شويم /  شور يعقوب کنان يوسف خود مي جويم

که کمان شد ز غمش قامت چون شمشادم

 


گفت هر چند عطش کنده بن و بنيادم /  زير شمشيرم و در دام بلا افتادم

هدف تيرم و چون فاخته پر بگشادم  /  فاش مي گويم و از گفته ي خود دلشادم:
بنده عشقم و از هر دو جهان آزادم

 

من به ميدان بلا روز ازل بودم طاق  / کشته يارم و با هستي او بسته وثاق
من دل رفته کجایم و کجا دشت عراق! / طاير گلشن قدسم، چه دهم شرح فراق
که در اين دامگه حادثه چون افتادم

 

لوحه سينه من گر شکند سُم ستور  / ور سرم سير کند شهر به شهر از ره دور
باک نبود که مرا نيست به جز شوق حضور/  سايه طوبي و غلمان و قصور و قد حور
به هواي سر کوي تو برفت از يادم

 

تا در اين بزم بتابيد مه طلعت يار / من خورم خون دل و يار کند تير نثار
پرده بدريده و سرگرم به ديدار نگار / نيست بر لوح دلم جز الف قامت يار
چه کنم؟ حرف دگر ياد نداد استادم

 

تشنه وصل وي ام آتش دل کارم ساخت / شربت مرگ همي خواهم و جانم بگداخت
از چه از کوي توام دست قضا دور انداخت / کوکب بخت مرا هيچ منجم نشناخت
يارب از مادر گيتي به چه طالع زادم؟

 

بروح علامه ی عارف مرحوم آیت الله حاج سید محمد حسین طباطبایی رضوان الله علیه الفاتحه مع الصلوات