اندوه های زندانی اثر جناب ابن عربی (ره)

اسارت عارف كامل ،  شيخ اكبر ، محيي الدين ابن عربي (ره)

۩  سفري در عالم حيرت ۩

 

عبد عاصی : این مطلب را در وبلاگ قدیمی آورده بودیم که هم اکنون بازنویسی می گردد :

او پس از ابتلا به بيماري سختي كه گمان مي كرد هيچگاه بار ديگر از آن بيماري بهبود نمي يابد ، شروع به تاليف كتابي كرد كه در آن تلاش كند تا به فهم معاني قرآن بپردازد . در اين حين والي او را خواست و با شتاب دستگير كرد و مدت يكسال وي را به زندان افكند .

وي در زندان به تاليف كتابي پرداخت به نام " شجون المسجون و فنون المفتون "  يعني اندوه هاي زنداني شده و هنرهاي مرد شيفته .

خودش مي فرمايد : (( آنگاه ، خدا مرا از آن بيماري شفا داد . پس به آنچه باور داشتم بازگشتم كه همان اجتهاد در فهم معاني كتاب خدا ، بدون بازگشت به تقليد يا گرايش به چيزي جز آن ، مي باشد . پس از مسافتي بطول 15 روز با گروه پيك ، با فشار سخت مرا خواست و از من دانشي خواست كه بدان دست نداشتم . آنگاه مرا يكسال به زندان افكند . پس براي خود بر آنچه بر من گذشته بود ، تذكره اي گرد آوردم . و آنرا اندوه هاي زنداني و هنرهاي مرد شيفته ناميدم . و ترتيب و نظم كلام را بر طبق خرد و آنگونه كه بايسته است رعايت نكردم . بلكه چون گردآورنده هيزم ، آن را گرد آوردم . ))

از مهمترين خصوصيات اين كتاب اين است كه جناب شيخ با حس ثقل حيات و با تحمل مشقات جانفرسا ، حكمتها و مضامين عرفاني را در قالب شعر و پند آورده است . يعني يك قبض نامه ي كامل . يعني بايد دقت كرد كه يك عارف در يك سال قبض ، به چه مي انديشيده و چه مي كرده است .

از جمله كلمات قصار شيخ اكبر (ره) اينهاست :

* تو ، آني ، كه بدان مي گرائي . * ارزش هر فردي به اندازه ي سخن دل اوست . * اساس معرفت حالتي است كه تو را تقسيم و پراكنده نسازد . * نفس خزانه ي ابليس است كه در آن كالاهاي ديگر ابليس وجود دارد .

ترجمه بعضي از ابيات شورانگيز جناب محيي الدين اينگونه مي شود كه :

1 – به حق باز گرد و از هر آزار كننده اي بگريز و تو را آزار نمي رساند مگر هر آنچه كه مي شناسي . و از هر چيزي كه محبوب را توصيف مي كند كناره گير . چه محبوب به وصف نمي آيد .

2 – اي كه مرا از من به او مي كشاني بهر چيزي كه مرا از او جذب مي كند . تو پرده  از پرده اي . پس كنار زدن پرده ي حجاب ، خود ، پرده است .

3 – من خود را در حاليكه در پرده صورتهاي ديگر بودم ، به تعداد نفس ها آشكار نمودم . همه چيز جز من بود و جز من كسي نبود كه با من معامله كند و اگر تو از اغيار باشي ، من خطر كردم . غير من كجاست . زيرا اگر من به خود نگاه كنم نگاهم نادرست است . با باطن خويش نجوي كردم پس چشم بصيرت آنچه را كه با ديدگان ديدم مشاهده نكرد .

4 – بر دل من آتش بزني يا رهاكني ، نفس تو آزار مي بيند . زيرا تو در دنده هاي وجود من هستي . تيرهاي مژگان خود را حبس كني يا آنها را بيندازي ، زيرا تو در آنچه تير مي اندازي با من همراهي . نشيمنگاه آن تيرها دل است و آن تويي كه در اين جايگاه ، مسكن گزيده اي .

5 – در جايگاه هاي قرب خود ، با من سخن مي گويد . ديگري را بر خود گواه مي گيرم در حالي كه من گواه خود هستم . پس گفت : جز من نمي گويد . من هم سخن مي گويم و سخن مي شنوم . يكي هستم و متعدد . و من جز خود نيستم . جز اينكه من جزء او هستم و از او نزديكتر به من و در نزديكي دورترم . بالا بود و متعالي و مرا به خودم به وحدت نزديك كرد : با آن وحدت مرا مي بيند و جز ما وجود ندارد . ذاتم را از دست ندادم و از ميان نرفت بلكه بوسيله او ذاتم را يافتم و بي نهايت در آنجا ، بالا رفت و جاودان گشت .

6 –  بر همه آشكار مي شود در حالي كه من مي نگرم مي بيند كه وي به من مي نگرد و ديده نيز چنين مي كند . در اشياء حلول مي كند و از اين معني برتر ، پس حلول چيست ، و دوگانگي و غير در ميان اهل نظر كجا است . چون سخن مي گويد در زبان سخن ، همه را مخاطب قرار مي دهد و آنگاه كه مي نگرد ، به همه چيز مي نگرد . و همگان در زبان گفتار ، زبان اويند و آنگاه كه مي نگرد همه ديدگان اويند . گاهي با گفتار خود با من مناظره مي كند . و زماني با ديدار مرا خطاب مي كند . به ديدار وي ، ديدارم به گفتار تبديل مي شود و گفتارم به چشم مبدل مي گردد . من خليفه او شدم . چون گوش و ديده من ، به ديدار و ي خوي كرده است . ..جز او نگرنده اي نمي بينم . و هرگز كسي را جز خود نديده ام كه به جز خودم نظر افكند .

مزار شیخ اکبر محیی الدین ابن عربی (ره) در کوه قاسیون

 

7 – نفس را در رفتار با حق در آرزوهاي خواهشهاي نفس و در ساير حالات عادت ده . چه او به هر حال فردا به آنچه كه عادت كرده اي با تو رفتار مي كند .

8 – گام ها به قصد رسيدن به مرگ شتاب گرفته اند . قصدي كه جديت و شجاعت در آن نمايان است . مرگ ، باب و درگاه خداست . اگر وجود نداشت ، گروه ها و اقوام در مقصود و هدف خود كامياب نمي شدند . پس مرگ را بنگر و دقت كن كه يك امر واحد را مي بيني و هرچه در عالم هستي است ، بت هايند . پس هستي براي انسان آغازي است به سوي غايت و پايانش و مرگ پايان و غايت آن است .

9 – در تمام مظاهر و پديده ها جز خود نديدم پس در آن با ضعف برونم چيزي مرا خشنود نكرد . و تو از هر بيننده اي بالاترين هستي . پس پايين تر از تو را نه آشكار مي سازم و نه پنهان مي دارم .

 

آداب المریدین

عبد عاصی : مرحوم قاضی و مرحوم حداد و بزرگان طریقه معرفت نفس (رضوان الله علیهم اجمعین ) که جزء اساتید سیروسلوک الی الله هستند نظرشان این بود که سالک مبتدی باید در ابتدا مدتی را صرف بعضی امور نماید مانند :

 

جبران مافات من جمله حق الله و حق الناس - یادگیری مسائل شرعی و اهتمام به احکام - اشتغال به مستحبات و اهمیت و توجه بیشتر به واجبات

دلیل آن هم این است که اساتید معظم معتقدند که سالک مبتدی با اتیان این موارد می تواند مبدا میل خودش را عوض کند و با مراقبه ی اولیه از حال و هوای دنیوی خود بیرون بیاید و درونش متحول شود . (مرتبه ی یقظه ) سپس به فکر و ذکر بپردازد و آن روحانیت بدست آمده را در مراحل بعدی پردازش نماید .

بهمین دلیل سالک باید وقت خودش را با مستحبات پر کند که اگر این کار را انجام ندهد شیاطین انس و جن وقتش را پر خواهند کرد . از این رو اساتید عرفان جداول مراقبه ی روزانه و شبانه و جداول فضائل و رذائل اخلاقی می دادند تا سالک دائماْ در محاسبه ی اعمالش باشد .

کتاب " آداب المریدین " نگارش حجت الاسلام محمد روحی ( ازشاگردان آیت الله بهجت(ره) و بعضی بزرگان دیگر ) و استاد محمد تقی فیاض بخش ( از شاگردان آیت الله سعادت پرور (ره) ) است و تحت اشراف دفتر مرحوم آیت الله بهجت (ره) . این کتابچه که بصورت جیبی هم قابل حمل است با جلد و خط و ورقی زیبا تهیه شده و در کل ارزشمند است .

مجموعه ای از آداب و اذکار روزانه - هفتگی و ماهانه ی یک شیعه برگرفته از کتاب مفتاح الفلاح شیخ بهایی (ره) و فرمایشات و تعالیم اولیای الهی است که از نظر حقیر بسیار قابل استفاده است .   

 

در مقدمه ی این کتاب در توضیح محتوای آن آمده است:

«اگرچه در میان کتب ادعیه، کتابی که برنامه‏ های شبانه روز را به طور منظم بیان کرده باشد یافت می‏ شود، و به خصوص مشایخ قوم، شاگردان خود را در این مهم به کتاب «مفتاح‏ الفلاح» نوشته جامع معقول و منقول، آیت حق مرحوم شیخ بهایی ارجاع می‏دادند، لیکن این کتاب به دلیل متن عربی و اضافات توضیحی، برای عموم قابل استفاده نیست. از این رو، تصمیم بر آن شد کتابی با محوریت مفتاح‏ الفلاح همراه با بهره‏ گیری از مجموعه کتب معتبری که در این راستا نگارش یافته و در فهرست منابع کتاب آمده است، تدوین شود و یک دوره فشرده از اعمال عبادی شبانه روز، از لحظه‏ بیداری برای نافله شب تا هنگام استراحت شبانه، در آن ارایه گردد، به گونه‏ ای که با مراجعه به آن بتوان امور عبادی خود را تحت برنامه‏ منظمی متناسب با توان و استعداد خود انتخاب و انجام داد.

در گزینش مطالب سعی بر آن شده از یک سو به اتقان و اعتبار آنها توجه شود و از سوی دیگر دستوراتی باشد که مورد توجه و عنایت اکابر و مشایخ قوم به ویژه مکتب تربیتی عارف کامل، عالم ربانی مولی حسینقلی همدانی (رحمه‏ الله) باشد که خود بدان عمل می‏ نمودند و به شاگردان خود توصیه می‏ کردند. و هم‏چنین، هر چند هدف اصلی در این کتاب، اعمال یومیه می‏ باشد، ولی برای تکمیل آن مختصری به اهم اعمال هفته، ماه و سال اشاره شده است. و در این زمینه، محور کار را، کتاب‏های سید بن طاووس (رحمه‏ الله) و «المراقبات» میرزا جواد آقا ملکی‏ تبریزی تشکیل می‏ دهد. و از ذکر دستور‏های خاصی که در کلمات مشایخ است و نیاز به اذن استاد و تلقی از راهنمای خاص دارد، پرهیز شده است.»

" آداب المریدین " توسط انتشارات فردافر و در ۳۰۴ صفحه و به قیمت ۹۰۰۰ تومان به چاپ رسیده است . رفقا می توانند برای تهیه ی آن به سایت " موسسه فرهنگی هنری جلوه ی نور علوی " مراجعه فرمایند .

گناهان زبان

عبد عاصی : در سایت عقیق آمده است که :

خداوند متعال در قرآن کریم به نعمت زبان اشاره فرموده و می فرماید: «الرَّحْمنُ عَلَّمَ الْقُرْآنَ خلق الانسان عَلَّمَهُ الْبَیانَ»

زبان عمده ترین وسیله ای است که مردم به کمک آن با یکدیگر ارتباط فکری برقرار می کنند و ایجاد تفاهم و انتقال مفاهیم از طریق زبان صورت می گیرد. در یک جمله زبان ملاک ارزش و معرف شخصیت انسان و ترازوی عقل اوست.

حضرت علی(علیه السلام) می فرماید: «المرءُ مخبوء تحت لسانه؛شخصیت هر کس در پی زبان اوست» زبان با تمام فوائدی که برایش ذکر می شود مفاسد و آفاتی نیز دارد که باید آنها را شناخت تا با کنترل زبان، از ابتلاء به آن آفات پیشگیری و اجتناب ورزید.

در قرآن کریم آمده است: ای کسانی که ایمان آورده اید نباید قومی قوم دیگر را مسخره کند، شاید آنها از اینها بهتر باشند، و نباید زنانی زنان دیگر را مسخره کنند، شاید آنها از اینها بهتر باشند.از یکدیگر عیب مگیرید، و به همدیگر لقبهای زشت مدهید، چه ناپسندیده است نام زشت پس از ایمان. و هر که توبه نکرد آنان خود ستمکارند.»

خداوند در آیه دیگر می فرماید: وای بر هر بدگوی عیبجویی.« وَیْلٌ لِّکُلِّ هُمَزَةٍ لُّمَزَةٍ.»

راه نجات در چیست ؟

در روایتی داریم که حضرت رسول(صلوات الله علیه) فرمود: «هر که متعهد شود محافظت آنچه میان دو فک اوست که زبان باشد، و آنچه میان دو پای اوست، من از برای او بهشت را متعهد می شوم.»

شخصی به آن حضرت عرض کرد که: راه نجات چیست؟ فرمود: زبان خود را نگاه دار.  و دیگری عرض کرد که: از چه چیز بیشتر بر من ترسیده شود؟ زبان او را گرفت و فرمود: این و فرمود بیشتر چیزی که مردمان را داخل جهنم می کند زبان است و شهوت.

حضرت علی(علیه السلام) می فرماید:«به خدا سوگند، باور نمی کنم بنده ای زبانش را حفظ نکند تقوائی سودمند به دست آورد.»

پیامبر اکرم صلوات الله علیه می فرماید: «بیشترین مردم به خاطر گناه و آفت زبان به جهنم می روند.» که در اینجا به بعضی از آنها اشاره می کنیم.

در روایتی داریم که حضرت رسول(صلوات الله علیه) فرمود: «هر که متعهد شود محافظت آنچه میان دو فک اوست که زبان باشد، و آنچه میان دو پای اوست، من از برای او بهشت را متعهد می شوم»

گناهان زبان :

1. غیبت. 2. نمیمه. 3. دروغ. 4. دو زبانی. 5. بهتان و افتراء. 6. قذف. 7. افشاء اسرار مؤمن. 8. دشنام 9. لعن و نفرین. 10. طعن و شماتت (سرزنش). 11. سُخریه و استهزاء. 12. مدح. 13. اظهار غضب. 14. غنا. 15. کثرت مزاح و خنده. 16. مراء و جدال. 17. خصومت.18. سؤال عوام از امور مشکله. 19. تکلم بدون علم. 20. تکلم بی فایده. 21. منکر خدا شدن. 22. غیر خدا را پرستش کردن. 23. دروغ بستن به خدا. 24. تکذیب آیات خدا. 25. کفران نعمت. 26. از خدا شکوه کردن. 27.اظهار ناامیدی کردن از خداوند. 28. به خداوند دشنام دادن. 29. نسبت فرزند به خدا دادن. 30. نسبت بی عدالتی به خدا. 31. ادعای خدائی کردن. 32. از خدا درخواست بیجا کردن. 33. دعای خیر برای ستمگران. 34. نفرین کردن. 35. چون و چرا کردن در کار خدا. 36. خدا را متهم کردن که به قتل امام حسین راضی بوده. 37. با دشمنان خدا اظهار دوستی کردن. 38. منکر رسالت پیامبر شدن. 39. پیامبر را مجنون خواندن. 40. اسرار امامان معصوم را فاش کردن. 41. از سخن امام عیب گرفتن. 42. برای ظهور امام زمان وقت تعیین کردن. 43. ادعای امامت کردن. 44. حلال خدا را حرام و حرام خدا را حلال دانستن. 45. احکام را با قیاس سنجیدن. 46. به ناحق شهادت دادن. 47. تفسیر به رأی کردن قرآن. 48. مؤمن را خوار کردن. 49. فاسق را عزیز شمردن. 50. مؤمن را ترساندن. 51. اظهار فقر و تنگدستی کردن. 52. راز خود را به دیگران گفتن. 53. به پدر و مادر اُف گفتن. 54. عیبجوئی کردن. 55. نسبت زنا به کسی دادن. 56. خلافکار را تشویق کردن. 57. مؤمنان را با القاب زشت خواندن. 59. به مال و منال دیگران غبطه خوردن. 60. وعدة دروغ دادن. 61. صفات نیک زنان را به نامحرمان گفتن. 62. با زن نامحرم شوخی کردن. 63. فال بد زدن. 64. عذرتراشی برای ظلم ظالمان. 65. سخن برادر مسلمان خود را قطع کردن. 66. پیشگویی و کهانت. 67. منّت کشیدن. 68. با خواندن قرآن کسب روزی کردن. 69. امر سلاطین را امر خدا دانستن. 70. در کیفیت خدا سخن گفتن.

معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:

1. معراج السعاده، احمد نراقی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ص 527.

2. گناهان زبان، محمدعلی صفری، تهران، چاپ فرهنگ، 1361.

 

عبدعاصی : باید بشماریم ببینیم چند تا از این گناهان را در روز کراراْ و مراراْ انجام می دهیم ؟؟؟ سیروسلوک یعنی همین .

به رقص آ ...

عبد عاصی : از جناب مولانا (ره) پرسیدند : شراب حلال است یا حرام ؟ جواب فرمود که : تا که خورد !!!

 

و اما یک بخش " طربناک " جدید در وبلاگ طریق الی الله ...

تفالی به کلیات شمس تبریزی (ره) اثر عارف و شاعر بی نطیر شیعی و ایرانی مولانا جلال الدین محمد مولوی (ره)


http://forum.lastsecond.ir/images/imported/2013/01/4266.jpg

آمد بهار جان‌ها ای شاخ تر به رقص آ      چون یوسف اندرآمد مصر و شکر به رقص آ

ای شاه عشق پرور مانند شیر مادر      ای شیرجوش دررو جان پدر به رقص آ

چوگان زلف دیدی چون گوی دررسیدی      از پا و سر بریدی بی‌پا و سر به رقص آ

تیغی به دست خونی آمد مرا که چونی     گفتم بیا که خیر است گفتا نه شر به رقص آ

از عشق تاجداران در چرخ او چو باران      آن جا قبا چه باشد ای خوش کمر به رقص آ

ای مست هست گشته بر تو فنا نبشته      رقعه فنا رسیده بهر سفر به رقص آ

در دست جام باده آمد بتم پیاده        گر نیستی تو ماده زان شاه نر به رقص آ

پایان جنگ آمد آواز چنگ آمد         یوسف ز چاه آمد ای بی‌هنر به رقص آ

تا چند وعده باشد وین سر به سجده باشد      هجرم ببرده باشد دنگ و اثر به رقص آ

کی باشد آن زمانی گوید مرا فلانی     کای بی‌خبر فنا شو ای باخبر به رقص آ

طاووس ما درآید وان رنگ‌ها برآید      با مرغ جان سراید بی‌بال و پر به رقص آ

کور و کران عالم دید از مسیح مرهم      گفته مسیح مریم کای کور و کر به رقص آ

مخدوم شمس دین است تبریز رشک چین است     اندر بهار حسنش شاخ و شجر به رقص آ

 

بیدار کردن برای نماز شب

عبد عاصی : یکی از غفلتهای ما فاصله گرفتن از فرمایشات کاربردی حضرات معصومین علیهم السلام است . بدین ترتیب که اگر ما بتوانیم با فرامین و توصیه های اهل بیت علیهم السلام بعنوان اولیای الهی و اقطاب عوالم زندگی کنیم و عمل کنیم بی شک بسیاری از عادات بدمان ترک شده و مودب به آداب الهی می شویم .

بهمین دلیل بخشی جدید در وبلاگ اضافه کردم که عنوان آن " احادیث و روایات سلوکی " است .

اینکه عبارت " سلوکی " به انتهای آن اضافه شده به این دلیل است که سیروسلوک از همین آداب و روشهای معمولی زندگی ما شروع می شود . سیروسلوک همین دوروبر ماست . از همین محل کار و بقالی و خیابان و میوه فروشی و کتابفروشی و رستوران و بوتیک لباس و خانه و آشپزخانه و درس و کلاس و ... است که فرد تبدیل به عارف کامل می شود . اگر ما بتوانیم شیوه زندگی کردن مان را الهی کنیم حتماْ حیات سلوکی خواهیم داشت .

فرمایشات اهل البیت علیهم السلام همیشه راهگشای ماست و ما می توانیم با اتکاء به این تعالیم الهی زوائد زندگی مان را حذف کنیم و فضایل و ملکات رحمانی را در زندگی مان ملکه کنیم .

 

قال رسول الله صلى‏ الله ‏عليه و ‏آله و سلّم :
 
رَحِمَ اللّه‏ُ رَجلاً قامَ مِنَ الليلِ فَصلّى وأيقَظَ امرَأتَهُ فَصَلَّت ، فإن أبَت نَضَحَ في وَجهِها الماءَ ، رَحِمَ اللّه‏ُ امرأةً قامَت مِن الليلِ فَصلَّت وأيقَظَت زَوجَها ، فإن أبى نَضَحَت في وَجهِهِ الماءَ .
 
پيامبر خدا صلى‏ الله ‏عليه و ‏آله و سلّم :
 
رحمت خدا بر آن مردى باد ، كه نيمه‏هاى شب برخيزد و نماز بخواند و همسرش را براى نماز خواندن بيدار كند و اگر بيدار نشد آب به صورتش بپاشد . رحمت خدا بر آن زنى باد كه نيمه‏هاى شب از خواب برخيزد و نماز بخواند و شوهرش را براى نماز بيدار كند و اگر امتناع كرد ، به صورتش آب پاشد .


سنن أبي داود : 1450 منتخب ميزان الحكمة : 330